این دور و بر کسی هست که برای یک لیسانس خبرنگاری با چهار سال سابقهی مطبوعاتی، کاری سراغ داشته باشد؟ من دقیقاً از فردای انتخاباتِ علیهماعلیه ۲۲ خرداد تا حالا، حدود ۴۰ روز است که بیکارم. به اغلب رفقای مطبوعاتیام مستقیم یا غیرمستقیم سپردهام که کاری برایم سراغ کنند، اما راستش خودم هم میدانم که اوضاع مطبوعات جوری نیست که کسی دنبال نیروی جدید باشد. به همین خاطر حاضرم هر کاری را که از پسش بربیایم، انجام دهم.
فقط یک توضیح کوتاه: بهجز آن چهار سال سابقهای که گفتم، از ویراستاری فارسی تا حدودی سردرمیآورم، انگلیسی دستوپاشکستهای صحبت میکنم و مطالعات ادبی و سینماییم هم بدک نیست. جداً اگر کسی جایی کاری سراغ دارد که ممکن است به درد من بخورد، ممنون میشوم خبرم کند.
پسنوشت ۱: برای تماس با من، یا پای همین یادداشت کامنت بگذار، یا به Shaermaslak روی Gmail نامه بده.
پسنوشت ۲: اگر این مطلب را در گودر میخوانی و خودت پیشنهادی نداری، کاش Shareش کنی تا دیگران ببینند.
آره من کار سراغ دارم امروز زهرا دعوت کرده بریم پارک زندان دور هم جمع شیم بگیم بخندیم شادی کنیم هورا بگیم بشکن بزنیم و از دل خوشمون واسه هم حرف بزنیم...پایه اید؟ حقوق مقوق یوخ ولی خوراکی و چایی میدن اینو بهت قول میدم... چطوره؟ در ضمن تو که داری می گردی واسه منم بگرد کارمو نمی خام.دوسش ن... دا.... رم ...:-(
می گم این افسانه که کارش رو دوست نداره تو بیا جای اون. ولی یه چیزی بگم ها اینجا کار کردن اعصاب فولادین می خواد.
هادی واقعا اگه مرد استقامتی بیا وسط داداش ... ما که بد جور بریدیم!
درد مشترک عجیبیه بیکاری مطبوعاتی ۰۰۰
اگر بگویم از این حالتی که درآن سیر می کنی و برایمان وصفش کرده ای ، ناراحتم حرف گزافی نگفته ام
که بگویم اما چه سود که از من کاری ساخته نیست
که بگویم حیف !
که بگویم ...
مطلب آخرم را تقدیم به تو و دوستان دیگری کرده ام که آزاد می اندیشند و سبز می نگرند ...
زهرا داره سعی می کنه شمارتو بگیره .. جواب بده صدامو میشنوی؟